در مکتب اهل فضل و ایمان
قرآن، علی و علیست قرآن
توحید، علی، علیست توحید
ایمان، علی و علیست ایمان
اعمال، علی، علیست اعمال
میزان، علی و علیست میزان
معبودِ هماره غرق معبود
انسان همیشه فوق انسان
در کوی وصال او پرد دل
از خاک قدوم او دمد جان
عالم به در سراش سائل
خلقت به یم عطاش مهمان
مرهون شفاش نجل مریم
محتاج دعاش پور عمران
یک ذر? او هزار خورشید
یک قطر? او هزار طوفان
یک جمل? او هزار حکمت
یک گفت? او هزار عرفان
یک بند? حکمتش ابوذر
یک شیفت? ولاش، سلمان
یک آینه از جمال او نور
یک سوره ز وصف اوست فرقان
کعبه به ولادتش مزین
عالم به ولایتش مسلمان
خلقت همه عبد و اوست مولا
عالم همه مور و او سلیمان
خیبرشکن رسول اکرم
سردار سپاه حی سبحان
پیراهن نو تن رعیت
پیران کهنه سهم سلطان
کی دیده چنین بزرگواری؟
کی داشته این عطا و احسان؟
در اوج حکومت از کرامت
بر طفل یتیم میپزد نان
فردا به فرشته میکند ناز
گر یک نظر افکند به شیطان
بر دادن خاتمش کند فخر
ختم رسل و خدای منان
گه تیغ کشد به حفظ اسلام
گه رنج برد برای قرآن
ای ماه، نهاده رو به خاکت
ای داده به آفتاب فرمان
تو کیستی ای تمام تاریخ؟
تو کیستی ای امام دوران؟
تو کیستی ای هماره پیدا؟
تو کیستی ای همیشه پنهان؟
هم وهم ز وصف توست عاجز
هم عقل ز کار توست حیران
یک خوشه ز خرمن تو فردوس
یک لاله ز روض? تو رضوان
گر عمر جهان تمام گردد
مدح تو نمیرسد به پایان
مرهون دعای توست عالم
محتاج عطای توست درمان
تو بودی و ما همه نبودیم
بستیم به دوستیت پیمان
از پای تو چشم برنداریم
از دست دهیم اگر سر و جان
ماییم و تولی و تبری
جان را بستان و این دو مستان
با مهر تو دوزخ است جنت
بی مهر تو جنت است نیران
دامان شما و دست «میثم»
ای دست دو عالمت به دامان!
***استاد سازگار***